آرین مهر عشق مامان

سلام دوستای مهربون.

سلام گل پسر نازنینم.

امروز داریم میریم اصفهان وتعطیلات تابستونیمون شروع شده .اما از آرین مهر بگم که بقول خودش میگه من دیگه بزرگ شدم من چارسالمه ببین چه قدم بلند شده .

ماشالله خیلی شیطون و گاهی اوقات غرغرو شده من که صبر وحوصله خوبی داشتم گاهی کم میارم و عصبی میشم وگاهی هم صدام رو بلند میکنم ولی زود پشیمون میشم، بهش گفتم مامان وقتی من عصبانی میشم بهم بگو. میگه چشم وموقع عصبانیت من، میگه: مگه به من قول ندادی دیگه دعوام نکنی.نمیدونم اقتضای سنشه که لجباز شده یا من درست باهاش رفتار نکردم .اما ماشالله از شیرین زبونی وحاضر جوابی کم نداره الهی قربونش برم .چند وقت پیش شروع کردم بهش ترانه های قدیمی رو یاد دادم گل سنگم وتموم دنیا یک طرف تو یک طرف و دوست دارم میدونی و...که پسر هم یادشون گرفت وشده یک سرگرمی شیرین برامون.برای همه میخونه وچون یه ایده جدید وجالبه همه ذوقشو میکنند خود پسر هم تشویق شده دیروز میگه مامان من یه پرندم رو دانلود کن رو گوشیت که یاد بگیرم.

تکیه کلام های باباش رو همونطور میگه،به باباییش میگم این پسر از نظر اخلاق ورفتار کپی خودت شده میبینم که باباش هم میخنده وکیف میکنه .باباییش از کلمات بی وجدان وخداوکیلی زیاد استفاده میکنه خودمم لعنت بر شیطون رو زیاد بکار میبرم ،لعنتی رو هم متاسفانه از تلویزیون یاد گرفته .حالا حرفایی که میزنه :میریم اتاق بازی میاد میگه این بی وجدانا با من بازی نمی کنند.میریم مغازه میگه آقا ازین بادکنکا برام بیار آقای مغازه دار میگه اینا بو گیر ماشین نه بادکنک میگه اوه ای بی وجدان .میاد به من میگه خانمی خداوکیلی این اتاق رو زودتر تمییز کن یا خداوکیلی چقدر اسباب بازی دارم.عصبانی که میشه تو اوج عصبانیت میگه لعنت بر شیطون.یا میخواد لباسش رو در بیاره یقش گیر میکنه میگه لعنتی گردنم درد گرفت.

خیلی پسری که احساس بزرگی میکنه وقتی وارد جایی میشیم جلو میره دست میده، سلام میکنه و خودش شروع میکنه به حرف زدن وتعریف کردن ،وسط حرفاش هم میگه خوب دیگه چه خبر، دوباره تعریف میکنه بعد دومرتبه میگه: دیگه دیگه چه خبر .اگه کسی بهش گفت چه خبر میگه سلامتی .فامیل عاشق سلامتی گفتنش شدند بهش زنگ میزنند که فقط بگه سلامتی.

چند وقت پیش یه گروه خانوادگی توی واتس آب تشکیل دادیم ومن از مدیرش خواستم که آرین مهر رو هم ببره تو گروه حالا با تبلت خودش میاد گروه ویس میفرسته میگه گروه چطورید یا خودش تایپ میکنه مامان بابا سلام و شده سوژه دلنشین گروه.

شماره ها رو کامل یاد گرفته وشماره باباش رو از حفظه روزی چند بار زنگ میزنه به باباییش وباهاش صحبت میکنه یا خودم شماره تلفن رو براش میخونم به انگلیسی، خودش شماره رو میگیره .

الآن خیلی کار دارم ولی دوست داشتم که در مورد گل پسر بنویسم هرچقدر منتظر شدم که بلاگفا درست بشه نشد.حدود یکسال از مطالبم نیست خیلی حیفم میاد چون اینجا رو با عشق مینوشتم ولی بلاگفا کاری کرد که حتی دیگه دست ودلم به نوشتن نمیرفت. من که از شون راضی نیستم فکر میکردم اینجا دفتر خاطرات پسرمه که کاملا اشتباه میکردم یک وبلاگ دیگه با همین آدرس و اسم و با همین مطالب توی نی نی وبلاگ درست کردم وهر چی اینجا مینویسم اونجا کپی میکنم دیگه اطمینانی به بلاگفا ندارم.

روزهای تابستونیتون زیبا ودلتون گرم باشه دوستتون داریم دیگه ایشالله زود به زود آپ میکنیم.

[موضوع : ]