آرین مهر عشق مامان

سلام دوستای مهربون. سلام گل پسر نازنینم. امروز داریم میریم اصفهان وتعطیلات تابستونیمون شروع شده .اما از آرین مهر بگم که بقول خودش میگه من دیگه بزرگ شدم من چارسالمه ببین چه قدم بلند شده . ماشالله خیلی شیطون و گاهی اوقات غرغرو شده من که صبر وحوصله خوبی داشتم گاهی کم میارم و عصبی میشم وگاهی هم صدام رو آرین مهر عشق مامان...ادامه مطلب

امسال پسرمون پنج تا تولد داشت اولیش رو که من وباباییش براش گرفتیم ویک جشن سه نفره بود دومین تولدش هفتم مرداد با حضور عمه شیرین ومادر بود سومین تولدش با حضور عمو داراب عموی بابا کامران بود که برای آرین مهر کیک خریدند .چهارمین تولد رو خونه خاله مرضیه همراه با خاله مرضیه وخاله فاطمه ودخترخاله هام فریده ونیلوفر بود وپنجمین تولدش رو روز بیست ودوم مهر توی مهدکودک برگزار کردیم. پارسال دوست داشتم که براش توی مهد تولد بگیرم البته خود آرین مهر بیشتر اصرار میکرد وهربار که از تولد دوستاش بر میگشت می گفت پس کی برای من تولد میگیرید که متاسفانه شرایط یاری نکرد وما توی طول سال بیشتر اصفهان بودیم .امسال اولین تولد ،تولد عسل جون دوستت بود که دوباره شما گفتی پس کی برای من تولد میگیرید .من وبابایی هم تصمیم گرفتیم که قبل از محرم برات تولد بگیریم وخودت تم مرد عنکبوتی رو انتخاب کردی کیک مرد عنکبوتی ،کارت دعوت مرد عنکبوتی ولباس وکلاه ونقاب مرد عنکبوتی .برای گیفت تولدت هم خودم دست بکار شدم وسی ودوتا فرشته دختر وپسر نمدی برات درست کردم که به دختر ها فرشته دختر وبه پسر ها فرشته پسر بدی .چون این سی ودو فرشته رو ت آرین مهر عشق مامان...ادامه مطلب

سلام سال نو رو به اون دوستانی که هنوز اینجاسر میزنند وهنوز سراغمون رو میگیرند تبریک میگم انشالله که سال خوبی داشته باشید. خیلی وقته که چیزی ننوشتم مقصر هم خود بلاگفاست این همه انرژی و وقت میگذاشتم وبا عشق وبلاگ پسرم رو آپ میکردم که یکسال از خاطراتش پرید .سعی میکنم توی سال جدید از آرین مهر  وکارهاش بنویسم ولی نه مثل گذشته و الان هم توی اینستاگرام هستیم لطفا اگر خواستید پیجمون رو دراینستاگرام دنبال کنید بهم کامنت بدید که آدرس رو خدمتتون بگم. من وآرین مهر بر اتون ارزوی بهترین ها رو د اریم. [موضوع : ] آرین مهر عشق مامان...ادامه مطلب

از اول مهر آرین مهر رو میبردم سر ایستگاه که با سرویس پیش دبستانی بره وبعد میومدم خونه تا ساعت یازده ونیم که دوباره میرفتم دنبالش از آبان که کار خودم توی کانون شروع شد اول آرین مهر رو با اسکیتش میبردم سر ایستگاه که با اتوبوس بره وخودم هم میومدم خونه ویکربع بعدش با آژانس میرفتم کانون و آرین مهر هم جلوی در کانون میرفتم دنبالش ومیوردش داخل کانون وساعت 12 با مینی بوس کانون میرفتیم خونه وکلا روزهای خوشی بود تا رسیدیم به آذر ماه وبرنامه مجدد عوض شد وصبحا سوار اتوبوس پسر میشدم وبا هم میرفتیم پیش دبستانی وبعد من پیاده میرفتم کانون وظهر باهم میومدیم خونه تا ده روز گذشته که 4 روز برای خودم وآرین مهر مرخصی گرفتم و رفتیم اصفهان موقع برگشت اومدیم فرودگاه بندر وبابایی اومد دنبالمون و کلی سورپرایزمون کردو یه ماشین خوشگل برام خریده بود حالا صبحا بجای اینکه 7/20 صبح از خونه بزنیم بیرون ساعت 8 ازخونه راه میفتیم اول آرین مهر رو میذارم پیش دبستانی وبعد خودم کانون توی ماشین هم آهنگ وصدای  بلند و قر کمر پسر وخوشگذرونی مادر وپسر   [موضوع : ] آرین مهر عشق مامان...ادامه مطلب